غلبه بر روابط بین مردم از لحاظ روانشناسی

Anonim

سلطه و تسلیم دو حالت مخالف روان یک فرد هستند. در روانپزشکی، سلطه به عنوان نیاز ذاتی هر فرد مشخص می شود. سلطه به معنای یک موقعیت غالب در روابط، اولویت روانشناختی است. با این حال، در روند انطباق اجتماعی و آموزش، این نیاز سرکوب شده است.

هنگامی که دوست دخترم جمع آوری شد، همه ما در خستگی قرار گرفتیم. چرا چنین زوج شاد ناگهان تصمیم گرفتند بخشی از معلوم شد، دو شخصیت غالب ازدواج کرده اند. در این مقاله، من در مورد چه کسانی که سلطه می کنند، چگونه با آنها ارتباط برقرار می کنند و چگونگی تبدیل شدن به رهبر گروه عمومی و یا در خانواده خود صحبت خواهند کرد.

سلطه

تعریف سلطه

پیدا کردن آنچه که شما در انتظار امروز - یک طالع بینی برای امروز برای همه نشانه های زودیاک

با درخواست مشترکین متعدد، ما یک برنامه دقیق فال را برای یک تلفن همراه آماده کرده ایم. پیش بینی ها هر روز صبح برای علامت زودیاک شما آمده است - غیرممکن است که از دست ندهید!

دانلود رایگان: Horoscope برای هر روز 2020 (موجود در آندروید)

بر اساس اصول سلطه، تمام جامعه انسانی مرتب شده اند: روابط در خانواده، دولت و در گروه های اجتماعی فردی. عضو جامعه از پوشک آموزش داده می شود که رهبر را دنبال کند تا دستورات و اراده خود را برآورده کند. اول، بچه ها رهبران خود را در خانواده خود می بیند، پس از رفتن به تیم مدرسه و غیره، او را به دنبال مراقبت از مراقبت از مهد کودک می کند.

بنابراین، سلطه شامل قصد و توانایی نگه داشتن موقعیت پیشرو در گروه اجتماعی است. فقط یک تمایل به رهبر برای این کافی نیست، توانایی تبدیل شدن به موقعیت و نگه داشتن موقعیت پیشرو ضروری است. غلبه بر توانایی دیکته اراده خود به دیگران و تأثیر بر افکار و اعمال دیگران است. برای تبدیل شدن به یک غالب در گروه عمومی، لازم است از خودتان قدردانی کنید و دیگران را به موقعیت و آرزوهای زندگی خود احترام بگذارید.

ماهیت شخصیت رهبر گروه اجتماعی:

  • پر انرژی؛
  • استبداد؛
  • سلفی؛
  • استقلال؛
  • خودکفایی؛
  • استقلال.

از میان ویژگی های منفی رهبر گروه می توان اشاره کرد:

  • اقتدارگرایی؛
  • تهاجمی؛
  • تشنگی برای عبادت و تحسین؛
  • قدرت دیگری را از دست ندهید.

رهبران گروه های اجتماعی - اغلب Buntari در گذشته. آنها به دلیل سرنگونی قدرت گذشته و رهبران آن، موقعیت و قدرت رهبری را به دست آوردند. گاهی اوقات رهبران تبدیل به خودخواهانه های فرانک می شوند، که تصمیمات را در گشت های عاطفی تصمیم گیری می کنند.

در فرهنگ غربی، سلطه، کیفیت مثبت در نظر گرفته شده است، زیرا همیشه بهتر است رهبر را رهبری کند تا اطاعت شود و خدمت کند.

غلبه بر روابط بین مردم از لحاظ روانشناسی 4075_2

سلسله مراتب سلطه

رهبران گروه های اجتماعی در قرن ما ظاهر نشد: سلطه به ما از زمان های ابتدایی رسیده است. سلسله مراتب سختگیرانه به اجداد دوردست ما کمک کرد تا در شرایط سخت از سیستم ابتدایی عمومی زنده بمانند. چنین تقسیم موقعیت های اجتماعی در هر دو مقاله ذاتی است، اما در جامعه انسانی مدرن، سلسله مراتب و موقعیت های پیشرو به طور قطعی نیست. با این وجود، سلسله مراتب حفظ می شود و هر عضو جامعه موقعیت های اجتماعی را در قانون تشکیل می دهد.

تقسیم شرطی بر رهبران و زیردستان در جامعه مردم:

  1. نوع آلفا؛
  2. نوع بتا؛
  3. امگا نوع

نوع آلفا شامل یک رهبر گروهی، غالب است. آلفا نمی ترسد مسئولیت را بر عهده بگیرد، با سایر آلفا رقابت کند و نبرد را به دست آورد. این، به عنوان یک قانون، شخصیت خودخواه و بی نظیر، که می تواند به سرعت در شرایط تغییر یافته حرکت کند و تنها تصمیم درست را بگیرد. موافقم، نه همه می توانند با آن کنار بیایند! رهبران گروهی با تهاجم و کارخانه ها متمایز هستند، اعتراضات را تحمل نمی کنند و نظرات خود را تنها حق دارند.

افراد بتا به دنبال یک موقعیت پیشرو نیستند، اما زمانی که شرایط می تواند گروه اجتماعی را هدایت کند. با این حال، در شرایط دیگر، آنها ممکن است موقعیت امگا را اشغال کنند و بدون تردید از غالب قوی تر استفاده کنند.

مردم امگا در انفعال متفاوت هستند و در مورد موقعیت های غالب فکر نمی کنند. آنها از تمایل رقابت معمول نیستند: یک زندگی آرام بسیار مهمتر از تقطیر است. آنها با خوشحالی از رهبران اطاعت می کنند و به دنبال تغییر وضعیت اجتماعی خود نیستند. مردم امگا اکثریت را در هر جامعه تشکیل می دهند.

جامعه انسانی از حیوانات متفاوت است؟ در جهان از مردم، همان شخص می تواند تمام سه مرحله از سلسله مراتب را در همان زمان اشغال کند. به عنوان مثال، پدر خانواده می تواند در میان خانوارها غالب باشد، موقعیت های بتا را در میان دوستان خود اشغال کرده و امگا را در محل کار اشغال کند.

چگونگی تبدیل شدن به غالب

در حال حاضر آنچه مورد نیاز است به منظور تبدیل شدن به غالب در یک رابطه یا گروه اجتماعی. ابتکار عمل بتا به طور کامل قادر به رشد به این سطح است، زیرا وضعیت اطراف آن اغلب به عنوان یک انگیزه عالی برای استاد رأس های جدید عمل می کند.

پنج مرحله به بالا:

  1. خود ارزیابی بالا؛
  2. مدیریت احساسات؛
  3. خودکفایی؛
  4. قضاوت های تخمینی؛
  5. وضعیت عمومی

عزت نفس بالا مهمترین نکته ای در آگاهی از خودتان در سطح آلفا است. اگر یک فرد قضاوت پیش بینی شده بالا را در مورد کیفیت و چشم انداز خود نداشته باشد، هرگز به سطح غالب نمی رسد. رهبران هرگز پیچیده نیستند و خجالتی نیستند، که به آنها اجازه می دهد تا با موفقیت به دیگران دستکاری کنند. رهبران قادر به استفاده از دیگران برای اهداف خود هستند: به آنها اجازه می دهد تا پرسنل را مدیریت کنند. بنابراین، برای رسیدن به سطح غالب، لازم است از مجتمع ها خلاص شود، به شدت از توانایی های شما قدردانی می شود و به افراد دیگر به عنوان زیردستان نگاه می کنید.

حوزه عاطفی یک مانع جدی برای توسعه کیفیت های شخصی به آلفا است. یا یک فرد احساسات خود را مدیریت می کند یا بر روی یک فرد قدرت می گیرد. فرد مبتلا به هیستریک نمی تواند به عنوان رهبر گروه اجتماعی تبدیل شود. همچنین نمی تواند تبدیل به یک غالب شود که به احساسات وحشت و ترس بازگردد.

توجه داشته باشید! رهبران و افراد غالب هر وضعیتی را از منظر ذهن، نه احساسات ارزیابی می کنند.

از آنجایی که مردان به دنبال ذهنیت در موقعیت های زندگی هستند، نقش رهبر اغلب به آنها می رسد. این مربوط به روابط خانواده و روابط عمومی است. اما این یک قاعده نیست: این اتفاق می افتد که زن در موقعیت سنهایان احساس خوبی دارد و مرد نقش برده را دوست دارد.

خودکفایی یکی دیگر از ویژگی های متمایز شخص غالب است، زیرا فرد کافی به قضاوت های پیش بینی شده دیگران بستگی ندارد. استقلال آزادی افکار و اقدامات را فراهم می کند، و هیچ افکار عمومی قادر به ایجاد رهبر برای به حداقل رساندن از مسیر مورد نظر نیست. وابستگی روانشناختی این است که لازم است از رهبر آینده خلاص شود.

قضاوت های تخمینی - چه چیزی است؟ فرد غالب می تواند از حق ستایش و انتقاد دیگران بپردازد. و حق او برای ارزیابی قضاوت بدون شک است. به طرز ماهرانه ای با استفاده از شلاق و شیرینی زنجفیلی، شما می توانید یک هاله یک فرد محترم ایجاد کنید که نظرات آن انتظار می رود.

وضعیت اجتماعی بالا اشغال غیرممکن است، داشتن عزت نفس پایین و شک و تردید در صلاحیت خود. اول، لازم است از خودتان قدردانی کنید. ثانیا، محتوای غیرممکن است که با نقش زیردستان محتوا باشد. سوم، حتی موافقت خود را با سازش، شما باید بتوانید از این مزایای خود بهره مند شوید. شما باید بتوانید امتیازات را به همان اندازه برابر کنید، و نه به عنوان زیردستان به رئیس.

غالب در روابط خانوادگی

سلطه در روابط شخصی

نمونه هایی از سلطه بین یک مرد و یک زن را در نظر بگیرید. جفت ها به وضوح ویژگی های سلطه و وابستگی را نشان می دهند. و اگر دو نفر با آلفا روانپریشی ملاقات کنند، اتحادیه روند بسیار جالب در توسعه روابط را به دست می آورد.

نسبت آلفا + آلفا

در ابتدا، روابط دو نوع آلفا در حال توسعه در هواپیما شور و شوق، عاشقانه و موفقیت سرگیجه، و زن و شوهر حسادت دیگران است. هنگامی که اولین تصورات از این نوشتار، مبارزه برای موقعیت پیشرو در یک جفت آغاز می شود. علاوه بر این، مبارزه در زندگی نیست، بلکه به مرگ. متأسفانه، قلمرو عشق به میدان جنگ تبدیل می شود.

چه مدت شرکا با هم نگه می دارند، هیچ کس نمی داند. اگر یک شرایط مالی یا اموال مشترک (کسب و کار، اموال) به سمت راست وارد نشود، پس شکاف اجتناب ناپذیر است. با این حال، حتی شرایط مالی نمی تواند نوع آلفا را در بتا یا امگا تبدیل کند، زیرا تمایل به سلطه در انسان - مادرزادی، ثابت شده در سطح ژن.

آلفا + بتا رابطه

این اتحادیه محکوم به شکست و پایان دادن به اتمام روابط به عنوان قبلی نیست. این اتحاد دو شخصیت قوی است که هر کدام از آنها در جای خود قرار دارند. Beta-type یک موقعیت پیشرو را ادعا نمی کند، بلکه به یک ادم سفیه اطلاق نمی شود. پارا به تعجب است، شرایط درگیری بسیار نادر است. و اگر یک زن و شوهر دارای یک کسب و کار مشترک یا اموال مشترک باشد، اتحادیه نیز مالیاتی سودمند و پایدار می شود. این ازدواج بر اساس احترام متقابل و اعتماد است.

آلفا + رابطه امگا

اتحادیه دیکتاتور و زیردستان، گاهی سادیست و مازوشیست. چنین اتحادیه هایی اغلب به سرعت تجزیه می شوند، گرچه از لحاظ نظری باید برای همیشه وجود داشته باشد. اما همه چیز خیلی ساده نیست. به نظر می رسد که نوع آلفا برای روح رقابت حیاتی است که کاملا از امگا مطیع نیست. بنابراین، این رابطه به خسته کننده و یکنواخت تبدیل می شود، که به طور قطعی به یک آلفا روشن و بلندپروازانه متناسب نیست: نیاز به مبارزه و پیروزی برای احساس درونی شادی دارد.

رابطه بتا + بتا

این اتحادیه می تواند به نام هماهنگ باشد، زیرا بر اساس مشارکت است. این اتحادیه بتا + بتا بود که محکوم به عشق به تابوت بود و به این گفتگو مربوط می شود: "آنها برای مدت طولانی زندگی می کردند و با خوشحالی و در یک روز فوت کردند." این افراد به دنبال تسلط بر روابط نیستند و یکدیگر را سرکوب می کنند، آنها همیشه آماده گوش دادن به دیدگاه شریک زندگی هستند و سازش می کنند.

قدرت ویژه اتحادیه روابط دوستانه را فراهم می کند که در آن اشتیاق و سرگیجه عاشقانه اولین جلسات و تاریخ ها هماهنگ شده اند. همسران تقریبا هرگز درگیری، به طور مشترک تصمیم می گیرند و به طور جامع از یکدیگر پشتیبانی می کنند. این یک زن و شوهر متاهل ایده آل است، یک مثال برای همه.

رابطه بتا + امگا

اتحادیه افرادی که به دنبال رهبری یا تقسیم دوستانه نیستند، کاملا ناپایدار هستند. یا بتا به رهبر شلیک می کند و مسئولیت خود را بر عهده خواهد گرفت یا اتحادیه به سادگی تجزیه خواهد شد. اگر بتا همه چیز را از بین ببرد، آن را به یک موجودی غیر مسئولانه بی نظیر و غیرقانونی تبدیل خواهد کرد. با این حال، تکامل در یک جفت می تواند نه تنها بتا، بلکه امگا را نیز لمس کند، اگر او می خواهد به سطح بتا رشد کند. اگر این اتفاق می افتد، اتحادیه برای مدت طولانی در هماهنگی و رفاه طول می کشد.

اگر امگا نمی خواهد تغییر کند، بتا به سطح آلفا رشد خواهد کرد، سپس اتحادیه به شکاف محکوم خواهد شد. از آنجا که آلفا ها با امگا آمورف آنها خسته کننده هستند، و آنها به ناچار چنین شرکایی را در جستجوی احساسات حاد و زندگی روشن ترک می کنند.

رابطه امگا + امگا

اینها دو تنهایی خفیف هستند، اراده سرنوشت سرنوشت ها در راه از یکدیگر. همکاران به طور کامل از هر ابتکار عمل محروم هستند و به سادگی نمی توانند حداقل یک نوع توسعه را فراهم کنند. چگونه دو موجودات آمورف ملاقات می کنند؟ این معمولا توسط اراده خویشاوندان یا دوستان اتفاق می افتد - آنها آنها را معرفی می کنند و آنها را معرفی می کنند. بستگان اعتماد به نفس دارند که دو شرکای آرام و آرام با هم خوب خواهند بود - و ازدواج کنند. امگا نمیتواند در برابر اراده خویشاوندان غالب مقاومت کند و اطاعت کند.

خستگی و اشتیاق در روابط بین دو Omareg اغلب منجر به نفرت می شود: همکاران به سادگی یکدیگر را در روح نمی آورند. با این حال، آنها نمی توانند به شکستن رابطه برسند، زیرا شخصیت کافی و اراده وجود ندارد و ابتکار امگا نمیتواند نشان دهد. بستگان می توانند به نجات بروند و یکی از همسران را فشار دهند تا روابط بی نظیر و دوام را شکست دهند. اغلب بستگان نیز آنها را دیگر، نامزدهای موفق تر برای همسران پیدا می کنند.

نتیجه

دانستن اصول اساسی سلطه، شما می توانید با موفقیت به دست آوردن کیفیت از دست رفته و خلاص شدن از شر ناخواسته. با این حال، اگر یک فرد در موقعیت های برده احساس راحتی کند، نباید مجبور شود آن را در رهبر بازبینی کند: آن را به پایان خواهد رسید.

ادامه مطلب